ما همگی از کمبود عاطفی در عذابیم. دنیای امروزی از جهت ارتباطها محدودیت کمتری نسبت به قبل دارد اما همچنان نمیتواند پاسخگوی نیازهای بشری باشد. در عین اینکه در جمع هستیم و عده زیادی دور و برمان حضور دارند، نمیتوانیم از حس تنهایی و محبتی که نیاز داریم بهرهمند شویم. با شنیدن واژه کمبود عاطفی شاید گمان کنیم این اختلال مربوط به کودکان است اما میتوانیم در دوران میانسالی و چه بسا پیری باشیم و همچنان احساس کنیم به اندازه کافی محبت دریافت نکردهایم.
حال از آنجایی که این اختلال میتواند روند طبیعی زندگیمان را به راحتی برهم بزند، لازم است تا علائم آن را آگاهانه شناسایی کرده و برطرف کنیم. اگر شما هم قصد آشنایی بیشتر با این اختلال و درمان آن را دارید، توصیه میکنم تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
کمبود عاطفی چیست؟
کمبود عاطفی یعنی احساس کنیم به اندازه کافی از توجه و محبتی که انتظارش را داریم برخوردار نیستیم. میخواهیم دیگران را به سوی خود جلب کنیم اما هر بار تلاشهایمان به در بسته میخورد. کار به جایی میرسد که برای دستیابی به این هدف مجبور به گدایی محبت و توجه میشویم. چنین شرایطی اندک اعتماد به نفس باقیمانده را نیز از بین میبرد. در ادامه به برخی از نشانههای افرادی که کمبود عاطفی دارند اشاره میکنیم:
- احساس میکنند که دیگران آنها را فراموش کردهاند تا دلیلی برای عدم توجه کافی بتراشند.
- معمولن قیافه درهمی دارند و لبخند نمیزنند. با این رفتار میخواهد به دیگران بفهمانند که چه احساسی دارند.
- احساس تنهایی میکنند و فکر میکنند دیگران قادر به درک آنها نیستند.
- از آنجایی که نیازهای خود را سرکوبشده مییابند اغلب اوقات خشمگین هستند.
- پرخاشگری منفعل دارند یعنی به صورت غیر مستقیم خصومت خود را نسبت به دیگران در قالبهایی مثل طعنه ابراز میکنند.
- احساس ناکافی بودن دارند چرا که اگر این طور نبود تمامی توجهها به سوی آنها میبود. به همین خاطر است که دوست دارند تمام توجهها به سمت خودشان جلب شود.
- دستاوردهای خودشان را حقیر میشمارند از این رو به ندرت طعم رضایت را میچشند.
- مدام در مورد عکسالعملهای خود بازنگری میکنند و تمام اقدامها و رفتارهای سابق را زیر سوال میبرند. چنین رفتاری به نشخوار فکری شدیدی میانجامد.
چه عواملی موجب کمبود عاطفی میشوند؟
به طور کلی نمیتوان عوامل مشخص و اندازهگیری شدهای را برای کمبود عاطفی ذکر کرد ولی با معاینه و بررسی کسانی که به این اختلال دچار هستند درمییابیم که برخی از این عوامل نسبت به سایرین تاثیر پررنگتری ایفا میکنند. در ادامه به برخی از عوامل شایع کمبود عاطفی اشاره میکنیم:
عدم دریافت محبت از خانواده
شاید بتوان گفت شایعترین عامل کمبود عاطفی و تاثیرگذارترین آنها عدم دریافت محبت کافی از خانواده است. خانواده نخستین جمعی است که در بدو ورود به دنیا با آنها مواجه میشویم. آنها علاوه بر مسئولیتهایی نظیر تامین نیازهای ضروری، مسئول نیازهای عاطفیمان نیز هستند. از این رو اگر محیط خانواده نتواند چنین نیازی را برطرف کند، خلأ آن برای همیشه در درون فرد باقی خواهد ماند.
به عنوان مثال میتوانیم به خانوادههایی اشاره کنیم که تنش در آنها فراوان است یا پدر و مادر از یکدیگر جدا شدهاند. چنین محیط پرآشوبی خواسته یا ناخواسته فرد را از دریافت عاطفه و محبتی که احتیاج دارد محروم میسازد.
سبک زندگی نامناسب
برای توضیح این مورد کافیست اندکی زندگی شهری را بررسی کنیم. با وجود اینکه جمعیت کلانشهرها روز به روز در حال افزایش است اما خلأ کمبود عاطفی پر نمیشود. درصد بالایی از جمعیت ترجیح میدهند بیشتر اوقات خود را در تنهایی سپری کنند. جدای از اینها شبکههای اجتماعی نیز در به وجود آمدن چنین شرایطی بیتاثیر نیست.
مطلب زیر را حتمن بخوانید: (روتین صبحگاهی | چگونه سبگ زندگی خود را ارتقا دهیم؟)
عدم برخورداری از ارتباطهای سازنده
هر قدر از دیگران بیشتر فاصله بگیریم، بیشتر در معرض کمبود عاطفی قرار میگیریم. عواملی از جمله کمبود عزت و اعتماد به نفس موجب شده تا افراد از ارتباط گرفتن بهراسند و در کنج تنهایی خود سپری کنند. بدیهی است که چنین شیوهای موجب میشود تا از محبت و توجهی که میتوانیم از اطرافیان کسب کنیم محروم شویم.
مورد سوء استفاده قرار گرفتن
گاهی اوقات نیز ممکن است عامل کمبود عاطفی مسئلهای خارج از شخصیت باشد. به عنوان مثال میتوانیم به معضلهای اجتماعی نظیر سوءاستفادهگری اشاره کنیم. فرد آگاهانه یا ناآگاهانه بازیچه دست افرادی ناسالم میشود و در نتیجه این ارتباطها تمام اعتماد خود را به دیگران از دست میدهد.
افراد چگونه با کمبود عاطفی مقابله میکنند؟
واکنش کسانی که کمبود عاطفی دارند به سه شکل متصور است: پرهیز، جبران مفرط و تسلیم شدن. این سه مورد را میتوان جزو مکانیزمهای دفاعی این افراد نیز به حساب آورد. هر سه مورد نه تنها فایدهای ندارند چه بسا فرد را بیشتر از قبل دورن انزوای خود سوق میدهند. در ادامه هر کدام از این مکانیزمها را تک به تک بررسی میکنیم:
پرهیز کردن
گویا این مورد مرسومترین نحوه رویارویی با کمبود عاطفی است. نحوه عملکرد این مکانیسم به این شکل است که فرد از مواجهه با موقعیتهایی که کمبود عاطفیاش را تشدید میکنند پرهیز میکند. به عنوان مثال ممکن است هرگز با کسی دوستی نزدیک یا ارتباط عاطفی برقرار نکند چون معتقد است دیگران قادر نیستند نیازهای عاطفی او را برآورده کنند و در نتیجه دوباره شرایط سابق تکرار میشود.
جبران مفرط
جبران مفرط یعنی فرد برخلاف شاخصههای رفتاریاش برخورد میکند. به عنوان مثال ممکن است فرد رفتار مستقلی در پیش بگیرد یا نیازهایش را به طور واضح بیان کند و یا اینکه دیگران را به خاطر احساسات منفی که دارند مسخره کند. ناگفته نماند چنین رفتاری برای خود فرد بیشتر از دیگران آزاردهنده است چرا که برخلاف آنچه هستند رفتار میکنند.
تسلیم شدن
این مکانیزم دفاعی فرد به طور کامل میپذیرد که دیگران قادر نیستند نیاز او به محبت و توجه را تشخیص داده و برطرف کنند. چنین افرادی ممکن است دایره دوستیهای خود را به افرادی از جنس خودشان تغییر دهند و از تقاضای کمک منصرف شوند. به بیانی بهتر خودشان به تامین نیازهایشان میپردازند و میپذیرند که دیگر کسی به یاریشان نخواهد شتافت.
نادیده گرفتن کمبود عاطفی چه معضلاتی در پی دارد؟
شاید در نگاه اول گمان کنیم نادیده گرفتن کمبود عاطفی فقط بر روحیهمان تاثیر منفی بگذارد اما واقعیت آنست که جسممان نیز تحت تاثیر این بیماری قرار میگیرد. در ادامه میخواهم به برخی از عواقب نادیده گرفتن کمبود عاطفی اشاره کنم:
- سلامت ذهنیمان به خطر میافتد چون توجهی که نیاز داریم را دریافت نمیکنیم. حاصل این تاثیر، استرس روزافزون و افسردگی مفرط خواهد بود.
- اگر موفق به برقراری رابطه هم شویم توانایی حفظ آن را نخواهیم داشت چون انتظارات غیرواقعگرایانه داریم.
- کمبود عاطفی به کمبود عزت نفس میانجامد. اینکه حمایت عاطفی بخواهیم و نتوانیم آن را دریافت کنیم به ما حس بیارزش بودن را القا میکند.
- نادیده گرفتن این اختلال موجب انزوا هم میشود یعنی وقتی پی میبریم قرار نیست انتظارهایمان برطرف شود، از اجتماع دور میشویم و به گوشه امن خودمان پناه میبریم.
- خطر ابتلا به مواد مخدر افزایش مییابد چون وقتی نمیتوانیم توجه را به صورت طبیعی به سمت خود جلب کنیم، از راههای خطرناکتری استفاده میکنیم.
چگونه اختلال کمبود عاطفی را درمان کنیم؟
گرچه اختلال کمبود عاطفی عواقب دردسرسازی برایمان به دنبال دارد اما خوشبختانه راهکارهایی هم برای درمان فردی در دسترس است. رعایت قدم به قدم مواردی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم میتواند در بهبودمان تاثیرگذار باشد:
بپذیرید
پذیرفتن اینکه چنین مشکلی داریم نخستین قدم برای حل آن به شمار میرود. همین حالا که در حال خواندن این مقاله هستید یعنی پذیرفتهاید که چنین مشکلی وجود دارد. بسیاری از افراد در همین مرحله نخست درجا میزنند چون گمان میکنند پذیرش به معنای آسیبپذیری است. این در حالی است که با پذیرفتن آنچه هستیم نخستین قدم را برای درمان خود برمیداریم.
برای پذیرش هر چه بهتر میتوانید از نوشتن کمک بگیرید. به جرئت میتوانم بگویم که هرگاه به سمت نوشتن میروم تا مشکل پیش آمده را برطرف کنم، راهحل آن نیز به سراغم میآید. حال در مورد این مسئله فقط کافیست یک خودکار و کاغذ بردارید و سپس مشکل خود را با تمام جزئیات بنویسید. از سانسور کردن بپرهیزید. کسی کنارتان نیست که بخواهید از او خجالت بکشید. میتوانید پس از نوشتن آنها را بسوزانید.
نیازهای عاطفی خود را فرا بگیرید
برای فراگیری نیازهای عاطفی میتوانیم به گذشته رجوع کرده و آنچه میخواستیم را تصور کنیم. چنین تصوری موجب میشود تا برخی از نیازهای کاذب نظیر نیازهایی که شبکههای اجتماعی به ما تحمیل میکنند از بین رفته و نیازهای واقعی پدیدار شوند. از سویی دیگر هر چقدر نیازهای عاطفی خود را دریابید به همان میزان شناخت بیشتری از خود پیدا میکنید.
نکتهای که در اینجا وجود دارد و بسیاری به آن اشاره نمیکنند، مرز باریک بین نیاز و خواسته است. ما خیلی چیزها را میخواهیم اما واقعیت آنست که هیچ نیازی به آنها نداریم. در اختلال کمبود عاطفی نیز الگویی مشابه رخ میدهد یعنی ما خواستار توجهی هستیم که ممکن است غیرواقعگرایانه باشد یا اصلن به آن نیازی نداشته باشیم.
حتما بخوانید: (هرم مزلو روشی برای آنکه نیازهایمان را تشخیص دهیم)
انتظارات خود از دیگران را بازبینی کنید
خوب به خاطر دارم یکی از دوستانم به خاطر انتظارهای غیرواقعی که از سایرین داشت، نمیتوانست نظر خود را نسبت به آنها اصلاح کند. به عنوان مثال او انتظار داشت دیگران وقتی برای تفریح بیرون میروند او را نیز خبر کنند در نتیجه هرگونه بیخبری را حمل بر بیتوجهی میکرد. حال توصیه این است که نگاهی به روابط خود بیندازیم و انتظارات واقعگرایانهای را تنظیم کنیم.
بگذارید با مثالی از زندگی شخصیام این مورد را تبیین کنم. من هر گاه فردی به دایره ارتباطهایم اضافه میشود همان روز او را به لیست خود میافزایم. سپس انتظارهای واقعگرایانه و غیرواقعگرایانهای که مربوط به او هستند را مینویسم. به تصویر زیر دقت کنید که نشاندهنده انتظارهای واقعگرایانه و غیرواقعگرایانه من از دوست صمیمیام است:
با افراد برونگرا معاشرت کنید
کمی قبل اشاره کردیم که افراد دچار کمبود عاطفی به کسانی تمایل پیدا میکنند که شبیه خودشان هستند. چنین دوستی موجب میشود تا کمبود عاطفی تشدید شود زیرا هیچکدام از طرفین نمیتوانند احساساتشان را بروز دهند. به همین خاطر توصیه میشود برای مقابله با کمبود عاطفی دوستان خود را از برونگرایان برگزینید.
دوستی با برونگراها به طور حتم برای کسی که اختلال کمبود عاطفی دارد اذیتکننده است اما مصاحبت با چنین افرادی است که ما را از گوشه تنهایی و حساسیت بیش از حدمان بیرون میکشد. به عنوان مثال برونگراها حواسشان به آدمهای اطرافشان هست به همین خاطر اهمیت میدهند که مبادا رفتارشان دچار آزار کسی نشود. این همان چیزی است که ما نیاز داریم.
نیازهایتان را به دیگران بگویید
اگر احساس میکنید استحقاق رسیدن به عاطفه و محبتی که میخواهید را دارید، بهتر است به جای سکوتهای بیثمر، نیازهای خود را به دیگران بگویید. ممکن است با خود بگویید شاید مسخرهمان کنند اما این نکته را هم در نظر بگیرید که حتمن افرادی هستند که شما را درک کرده و نیازتان را پاسخ میدهند. این خصلت را بایستی از گربهها بیاموزیم. ممکن است بپرسید چرا؟
اگر تجربه نگهداری از گربهها را دارید حتمن میدانید که آنها هیچ خجالتی سرشان نمیشود. گربهها اگر به چیزی نیاز داشته باشند سکوت نمیکنند بلکه درخواست میکنند تا شما اجابت کنید. اگر غذا بخواهند ظرف غذایشان را تکان میدهند، اگر نوازش بخواهند خودشان را لوس میکنند و کلی واکنش دیگر. البته منظورم این نیست که خودمان را لوس کنیم بلکه میگویم نزد فردی در زندگیتان بروید که شما را درک میکند. سپس از او درخواست کنید این لطف را در حقتان انجام دهد.
به روانشناس مراجعه کنید
گرچه روشهایی که معرفی کردیم میتوانند در راستای بهبود عاطفی مفید واقع شوند اما ممکن است تحمل سختیها برای برخی از ما مشکلساز شود. جدای از اینها صادقانه اعتراف میکنم که بهتر است از همان ابتدای کار به یک روانشناس مراجعه کنید چون روشهایی که معرفی کردیم جنبه تکمیلی دارند.
آیا میتوانیم از عهده کمبود عاطفی برآییم؟
پاسخ این سوال مثبت است. درک میکنم که برای کنار گذاشتن چنین عادت دشواری تلاش زیادی لازم است ولی این نکته را به خاطر بسپارید که ایجاد آن یک روزه نبوده پس یک روزه هم از بین نخواهد رفت. اطمینان میدهم با قدمهای کوچک ولی مستمری که در این مسیر برمیدارید قادر خواهید بود از عهده این اختلال برآیید.
2 پاسخ
مطلبتون عالی بود
به خصوص تو زمینه مشخص کردم انتظارات
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحالم که مطلب برات مفید بوده