با خود فکر میکنم که چرا کتاب های خیلی از نویسندگان امروزی در کتابخانهها و کتابفروشیها خاک میخورد و هیچکس به سراغ آنها نمیرود؟
صرف تصور اینکه بعد از کلی زحمت بابت نوشتن کتاب قرار است فروش چندان مناسبی نداشته باشد، بسیار آزاردهنده به نظر میرسد.
اما این مشکل میتواند دو دلیل عمده داشته باشد که به آنها اشاره خواهیم کرد:
به نظر من مهمترین دلیل آنست که ما هنوز رسانه شخصی خودمان را راهاندازی نکرده ایم.
راه اندازی رسانه شخصی و پیدا کردن مخاطب های خودمان بعد از یک روند طولانی مدت باعث میشود که مخاطبان حقیقی خودمان را پیدا کنیم.
حتی اگر شما نویسنده ماهری باشید وکتابی که نوشته اید هم یک اثر خارق العاده باشد،تا زمانی که کسی شما را نشناسد،کتابتان محکوم به گمنامی خواهد بود.
خوانندگان کتاب حق دارند که بدانند نویسنده کتاب چه کسی است و تا کنون چه سابقه ای را در داستان نویسی داشته است،پس این ضرورت اقتضا میکند که هر چه زودتر رسانه خودتان را راهاندازی کنید.
دلیل دیگری که احساس میکنم بر فروش کتابها در ایران تاثیرگذار است،مسئله خلاقیت است.
باید طرحتان نو و خلاقانه باشد و الا حاصل کار شما چیزی جز کلیشه نخواهد بود به همین خاطر نباید انتظار داشت کسی کلیشه شما را بخواند.
خوانندگان شما قبل از خواندن کتاب شما تعداد زیادی کتاب خوانده اند به همین خاطر در تشخیص کلیشهها کاملا هشیار هستند.
چطور است نگاهی به تاریخ کشور خودمان بیندازیم که مملو است از حکومت هایی نظیر هخامنشیان، وساسانیان،…. و هر کدام از این حکومت ها شاهد اتفاقات زیادی بوده اند،چطور است ایده داستانتان را از این اتفاقات بگیرید؟
من احساس میکنم باید منابع مطالعاتی مان را گسترش بدهیم و الا محکوم به تولید کلیشه هستیم.
و در آخر آنکه خیلی از فیلمها و کتابهایی که اواخر منتشر شده اند نشان داده اند که برای موفقیت یک کتاب یا فیلم نیازی به خارجی بودن نام ها نیست،بلکه خلاقیت حرف اول را میزند.