نوشتن راجع به خودم راحت ترین وآسوده ترین و در عین حال لذت بخش ترین کاری است که میتوانم در اوقات فراغتم انجام بدهم خب دروغ نمیتوانم بگویم اصولا از دروغ گفتن به خودم بیزارم و سعی میکنم هر طور که شده با خودم صادق باشم اگر چه گاهی به این وآن دروغ گفته ام.
من داستان زندگیام را برای عده ای از دوستانم تعریف کردم و آنها من را تشویق کردند که داستانی بر طبق آن بنویسم،ولی فکر نمیکنم کسی به خودش زحمت بدهد که به پای نالههای من بنشیند.چون مطمئن هستم که بیشتر شبیه درد ودل و روی مخ خواننده رفتن میشود و ده صفحه نخوانده آن را به گوشه ای می اندازد و چندتا فحش آبدارهم روانه من میکند
اما بگذارید از دریچهی دیگری به این مساله نگاه بکنیم،نوشتن از سرگذشت خودمان و اینکه چه مسیر پر پیچ و خمی را طی کرده ایم تا به اینجا برسیم باعث میشود که نگاه دقیقتری به زندگی داشته باشیم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم.
مثلا اشتباهاتی که در دوره های قبلی زندگیمان مبتلا شده بودیم را مرور کنیم و علت آن ها را بیابیم. مثلا ببینیم که چه چیزی باعث شده ما به سراغ آن کار برویم یا چرا فلان اشتباه را انجام داده ایم؟ پس وقتی علت را دانستیم بهتر است که ریشه اش را هم بسوزانیم.
این شیوه میتواند دقت ما را به زندگی بیشتر بکند،ساعت ها در پی یکدیگر با سرعت میگذرند و گاهی اوقات احتیاج داریم که در معنای خود زندگی دقیق بشویم.
بنویسید که تا کنون چگونه زندگی کرده اید یا در گذشته باعث خوشحالی یا ناراحتی چندین نفر شده اید.
گاهعی اوقات مرور همین گذشته است که باعث میشود با خیلی از گوشه کنارهای فراموش شده گذشته مان پیوند دوباره ای ایجاد کنیم